انديشه ي خيام در شعر معاصر
(ليلا كردبچه / دانشجوی دوره ی دکتری ادبیات معاصر)
حكيم عمر خيام نيشابوري از جمله شاعراني است كه سهم بسزايي در شعر پس از خود داشته اند . او در كنار سعدي ، حافظ و مولوي بيشترين سهم تاثير گذاري بر ادبِ پس از خود را در ميان ديگر شاعران داشته و اشعار او از معدود اشعار تاثير گذاري است كه به انتقال فضاي فكري و نوعي بينش و جهان بيني منجر شده اند .
با بررسي تاثير شاعران نامداري چون سعدي و حافظ و مولوي بر شعرِ پس از ايشان به ويژه شعرِ معاصر متوجه مي شويم كه توجه شاعرانِ ديگر، اغلب به ابياتي برجسته و مشهور كه معمولا جنبه ي مثلِ سائر يافته اند معطوف شده ، مانند مثلِ « شيرِ بي سر و يال و دم » كه به داستاني از مولوي مربوط است ، يا مثلِ « ادب از بي ادبان آموختن » كه به حكايتي از گلستان سعدي بر مي گردد و مثلِ« يارب مباد آنكه گدا معتبر شود »كه برگرفته از غزلي از حافظ است .اما توجه به اشعار خيام از نوعي ديگر است و محدود و منحصر به استقبال از ابيات برجسته و مشهور او نيستند ؛ بلكه شامل توجه به مضامين و انديشه ها و طرز تفكر خاصِ اوست و اصولا شاعرانِ پس از او پيش و بيش از آنكه تحت تاثير ابيات برجسته ي او قرار گيرند متوجه فضاي فكري خاص او شده اند . در اين مقاله به بررسي مضامين و فضاهاي فكري خيام و تاثير آن بر شعر معاصر مي پردازيم ، با در نظر گرفتنِ اين نكته كه اين افكار و مضامين براي اولين بار در اشعارِ او به كار نرفته و قبل از او نيز پيشينه ي ادبي دارند .رباعيات خيام بيش از آنكه شعر باشند نماينده ي تفكرات انديشمندانه ي فيلسوفي هستند كه جهان را به نقد و داوري نشسته است ، هستي را به حيرت مي نگرد ، و در برابر ناملايمات آن چاره اي جز سكوت و تحير نمي بيند .
افكار و مضامين خيامي را مي توان به پنج گروه تقسيم كرد . پنج گروهي كه در بر گيرنده ي پشتوانه ي فكري رباعيات او مي باشند :
حيرت در امور جهان
تعدادي از رباعياتِ او حول محور ِ حيرت در امور جهان و ندانستن راز او ( اسلامي ندوشن 1355 : 154 ) سروده شده اند ، مانند :
دوري كه در او آمدن و رفتنِ ماست او را نه بدايت نه نهايت پيداست
كس مي نزند دمي در اين معني راست كاين آمدن از كجا و رفتن به كجاست
سراينده ي اين رباعيات در كار هستي فرومانده ، سر از راز خلقت و هستي در نمي آورد و در برابر شگفتي هاي آن به حيرت فرو مي رود . اين نوع نگرش پيش از خيام نيز در ادبيات ما سابقه دارد به ويژه در شاهنامه ي فردسي :
ز باد آمدي رفت خواهي به گرد چه داني كه با تو چه خواهند كرد
( شاهنامه ي فردوسي1369 : 546 )
در شعر معاصر شاعراني كه به چنين مقولاتي پرداخته اند به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تاثير انديشه هاي خيامي بوده اند :
تو گويي فسانه است كار جهان هميدون مرا با تو پيكار نيست
نادرست است اينكه گويند آسيا را نوبتي است آسياباني كه من ديدم پي نوبت نبود
( اخوان ثالث 1375 : 175 )
چون و چرا در كار خلقت
از ديگر محورهاي انديشه اي خيام چون و چرا در كار خلقت است كه در شعر شاعران پيش از او نيز بسيار به كار رفته :
جهانا ندانم چرا پروري چو پرورده ي خويش رابشكري
( شاهنامه ي فردوسي1369 : 265 )
كيست به گيتي خمير مايه ي ادبار آنكه به اقبال او نباشد خرسند
( رودكي 1378 : 12 )
اما اين انديشه در شعر خيام نمود چشمگيري يافته به گونه اي كه چنين تفكري در وهله ي نخست ابياتي از خيام را به ياد مي آورد مانند :
اجزاي پياله اي كه در هم پيوست بشكستنِ آن روا نمي دارد مست
چندين سر و ساق نازنين و كفِ دست از مهرِ كه پيوست و به كينِ كه شكست
در شعر معاصر نيز نمونه هاي بسياري تحت تاثير چنين انديشه اي سروده شده اند كه اغلب به عنوان ابيات خيامي به شمار مي روند :
خلق از من در عذاب و من خود از اخلاقِ خويش
وز عذابِ خلق و من يارب چه ات منظور بود ؟
( ميرزاده عشقي1364 : 154)
مي شد بدانم اينكه خط سرنوشتِ من از دفترِ كدام شبِ بسته وام شد ؟
ناپايداري جهان و زوالِ آدمي
در زبان فارسي خيام نامدارترين سراينده ي بي اعتباري دنيا شناخته شده و ناپايداري و زوالِ آدمي از مهمترين موضوعاتِ تفكر خيامي است ( اسلامي ندوشن 1355 : 156 ) كه گرچه در شعر ديگر شاعران نيز نمونه هاي فراوان دارد اما بهترين نمونه هاي متعلق به خيام نيشابوري است ، مانند :
آن قصر كه بهرام در او جام گرفت آهو بچه كرد و روبه آرام گرفت
بهرام كه گور مي گرفتي همه عمر ديدي كه چگونه گور بهرام گرفت ؟
اين طرز تفكر نيز در شعر شاعران معاصر طرفداران بسيار يافته و بسيار مورد توجه گرفته است ، گرچه تغييراتِ فضاي سياسي و اجتماعيِ كشور در دوره هاي شعريِ پس از مشروطه در شكل گيري چنين فضاي فكري بي تاثير نبوده اند ، اما غرابت هاي بسيار شعرِ شاعرانِ معاصري كه به اين مضامين پرداخته اند و رباعياتِ خيام نشان دهنده ي آن است كه تفكرات خيامي نيز در شكل گيري اين گونه اشعار بي تاثير نبوده اند .
تفاوتي است در اشكال مرگ ها ورنه نداده جز خبر مرگ هرگز اين ناقوس
( منزوي 1385 : 229 )
گور بگرفتن بهرام نديديم و دريغ عاقبت ديديم آن گور كه بهرام گرفت
( حميدي شيرازي 1367 : 295 )
اغتنام فرصت و شادخواري
تقريبا يك سوم از رباعيات خيام به موضوع اغتنام وقت از طريق عيش و شادي و باده خواري پرداخته اند ( هدايت 1377 : 18 ) . گرچه اين طرز تفكر نيز خاص خيام نبوده و از مباني فكري ايران پيش از اسلام به شمار مي رود ، ولي نبايد اين نكته را ناديده گرفت كه بهترين نمونه ي اشعاري كه چنين تفكري پشتوانه ي سرايشِ آن هاست اشعاري از خيام اند :
وقت سحر است خيز اي مايه ي ناز نرمك نرمك باده خور و چنگ نواز
كآنها كه بجايند نپايند بسي و آنها كه شدند كس نمي آيد باز
در شعر معاصر نيز اين انديشه تا آنجا كه فضاي فكريِ جامعه مجال بروز مي داده نمود يافته و منشاء سرايش شعرهاي زيبايي شده :
باده پيمودن و راز از خط ساقي خواندن خرم از عيش نشابورم و خيامي ها
حريفا !
رو چراغ باده را بفروز
شب با روز يكسان است
( اخوان ثالث 1383 : 109 )
جبر
از محوري ترين مضامين در رباعيات خيام جبر است ، ريشه ي اين تفكر پيش از خيام به شاهنامه ي فردوسي و پيش از آن به فرهنگ ايرانِ پيش از اسلام مي رسد . فردوسي نيز در زمينه ي جبر و تاثير قضا و قدر بر سرنوشت انسان نمونه هاي درخشاني دارد :
هژبر جهان سوزو نر اژدها ز دام قضا هم نيابد رها
( شاهنامه فردوسي 1369 : 789 )
اما در هر حال پر رنگ تر بودن جنبه هاي حماسي شاهنامه فردوسي اين بخت و اقبال را براي رباعيات خيام فراهم آورده كه با اين مشخصه ي فكري نامبردار شوند :
چون روزي و عمر بيش و كم نتوان كرد خود را به كم و بيش دژم نتوان كرد
كار من و تو چنانكه راي من و تست از موم بدست خويش هم نتوان كرد
( خيام 1374 : 52 )
در شعر معاصر نيز به نمونه هاي زيبايي از اين دست بر مي خوريم :
و سر انجام گل كوزه گران خواهي شد هرچه را خلق بر آنند همان خواهي شد
( حميدي شيرازي 1367 : 138 )
از خلد براه آورد ، انباز من است اين درد تا پا نكشم زين جا ، مي سوزم و مي سازم
( بهار 1365 : 138 )
توجه شاعران معاصر به روح خيامي كه انعكاسي از انديشه هاي پيش از اسلام در ايران است ، تداوم بخش انديشه هاي كهن و اندرزها و حكمت هايي است كه از زبان شاهان و پهلوانان و حكيمان ايراني مانند بزرگمهر مي شنويم ، مانند ؛ بي وفايي و بي اعتباري دنيا ، پيشه كردن داد و دانش ، دل نبستن به دنيا و .... كه اغلب در قالب جملاتي كوتاه بيان شده و ماندگاري ادبي يافته اند . و در حقيقت استقبال شاعران از فضاهاي فكري اينچنين ، توجهي است كه به حكمت اصيل ايراني نشان مي دهند . حكمتي كه دوره هاي مختلف به گونه هاي مختلف بروز و ظهور مي كند و هر بار در شعر شاعري زندگي تازه اي از سر مي گيرد .
كتابنامه
اخوان ثالث.م.اميد.[اخوان ثالث ،مهدي]. 1375 . آخر شاهنامه، چ9 ، تهران:مرواريد .
اخوان ثالث.م.اميد.[اخوان ثالث ،مهدي]. 1383 . زمستان،چ15، تهران:زمستان .
اسلامي ندوشن ، محمد علي . 1355 . جام جهان بين ( مجموعه ي مقالات ادبي ) ، تهران : توس .
بهار ،محمد تقي . 1365 .ديوان بهار، چ2 ، تهران:علمي .
رودكي ، جعفربن محمد . 1378 . رودكي ، چ 17 . به كوشش خليل خطيب رهبر ، تهران : صفي عليشاه .
شهريار ، [ بهجت تبريزي ،محمد حسين] . 1371كليات ديوان شهريار، چ14 ،تهران:زرين/نگاه .
حميدي شيرازي،مهدي . 1367 .ديوان حميدي،تهران:پاژنگ .
خيام نيشابوري ، حكيم عمر . 1374 . رباعيات خيام نيشابوري ، چ 3 ، به كوشش نسا حمزه زاده ، تهران : طلايه .
فردوسي ،ابوالقاسم حسن. 1369،شاهنامه فردوسي،به كوشش ژول مول،ترجمه جهانگير افكاري،چ4،تهران:شركت سهامي كتابهاي جيبي.
منزوي،حسين . 1385 . تيغ وترمه وتغزل،چ5، تصحيح:مهدي خطيبي، تهران:نشرآفرينش.
ميرزاده عشقي . 1364 .ديوان ميرزاده عشقي ،به كوشش هادي حائري،تهران:جاويدان .
هدايت ، صادق . 1377 . مقدمه اي بر رباعيات خيام . تهران : تاخ .
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .